-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آبانماه سال 1388 22:50
فقط خدا میدونه که من آخرش موقع مردن چه حسی دارم! پشیمونم یعنی اون موقع؟ کی به کیه؟ شاید اون موقع هم پریدم رفتم اون دنیا! مثل پریدن توی رودخونه میمونه یعنی؟ یه لحظه دلت رو میزنی به دریا! یه بار زمستون، داشت برف میومد، رفتم کنار رودخونه سولقون، شب بود، چشمم که به تاریکی عادت کرد، لخت شدم. یه کم فکر کردم. جرات نکردم یه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 آبانماه سال 1388 22:05
موهام رو خودم زدم! ریدم؟ نه؟ پابلیک انمی رو هم تا این لحظه که در خدمتتون هستم ۲۰ دقیقه ی اولش رو دیدم. گانگستری ه دیگه! منظورم از میام تعریف میکنم این نبود که میام نقد هنری میکنم. من همین که توش بکش بکش داشته باشه واسم بسه! وقت میگذرونم دیگه! من ازون اقشار جامعه نیستم!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1388 23:15
ساعت یازده و ربعه ولی حال و هوای ساعت دو نیم اینا حکمفرماست. الان پابلیک انمی رو میذارم میبینم. میگن دی وی دی ورژن ه و خیلی هم قشنگه. ولی اگه تا نصفه هاش خوابم برد، شاید فردا شب بقیه ش رو دیدم و پس فردا واستون تعریف کردم. خوبه اینجوری؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 01:25
امروز ظهر از صمیم قلب دوست داشتم بخوابم ولی نمیشد. حالا هم که وقت خوابیدنه نمیرم بخوابم. اومدم اینجا یه چیزی بنویسم. چون شماها خیلی کلاستون جدیدا رفته بالا و واسه یه پست، دو تا کامنت نمیذارید. حتما باید یه چیز جدید بنویسم براتون.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آبانماه سال 1388 23:43
نامعمول نیست که یک مضمون جدید به عنوان مشخصات یک نمونه ی اولیه از جریان کار تبدیل به یک موجود فرومایه گردد. سی سال پیش این سناریو در پروسه ی تجارت بهتر بر پایه ی بازخور ناشی از یک مجموعه ی جدید چنانچه مهندسی معکوس این امر خواندن و درک معنادار و تفاوتهای ماهوی الگوهای کوچکتر را که درون جزء اعتبار داشته ی قبلی به بافت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 آبانماه سال 1388 22:46
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 آبانماه سال 1388 23:46
کسی یه نرم افزار سراغ نداره که بشه از بازی رین بو ۶ فیلم گرفت؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 آبانماه سال 1388 18:19
لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود ٪
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 آبانماه سال 1388 01:49
زندگی یعنی اینکه صبح ساعت ۱۰ از خواب بیدار بشی، و تازه ش مجبور هم نباشی ساعت 10 بیدار بشی و خودت لطف کنی و به کارت متعهد باشی و بیدار بشی. نسکافه درست کنی بذاری روی میز و توی همون آشپزخونه در جا شروع کنی نرمش کردن و نسکافه ت رو تماشا کنی. بخوری و دو تا تلفن بزنی و معلوم بشه که همه چی راست و ریسته. بعدش دوباره بری...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 22:42
پ.ن : هیچی! فقط همینجوری من این دو تا رو خیلی دوست دارم. خوشگلن! عکسشون رو پیدا کردم وا۳ علاقمندان گذاشتم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 02:11
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 00:36
مهلت ارسال پیشنهاداتتون تمدید شد. آخه دو تا هم شد پیشنهاد؟ تازه یکیش هم غرض ورزانه بود. مجبور شدم توی اون یکی وبلاگم هم مطرح کنم این موضوع رو.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آبانماه سال 1388 23:00
خوب دیگه! وقتشه که اسم وا۳ خودم انتخاب کنم. نقطه هم شد اسم؟ پیشنهاد بدید لطفا! از بین پیشنهادات یکی رو به قید قرعه انتخاب میکنم. چیز ضایع نذاریدا !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 آبانماه سال 1388 18:36
و کماکان دنیا و عقبی به من پشت کردند. (آن مای ت*م) و گندی که زدم هم این بود که دل یکی رو شکستم، یا غرورش رو. شایدم هردوش رو با هم. بازم آن مای ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 آبانماه سال 1388 00:09
امروز یه گندی زدم که بعدا میام تعریف میکنم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1388 00:12
آره! تو درست میگی.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 23:07
دوباره نیاید نگید که چرا به خدا انقدر گیر میدم و مگه ازش طلبکارم. یه وقتی یکی یه کاری میکنه، بعد طرف مقابل یه عکس العملی نشون میده و بعد همینطوری الی آخر ... حالا هم مگه نه اینکه اول اون شروع کرده؟ خودش هم آخر تمومش میکنه؟ هیچی هم که نمیگه به آدم !!! مجبورم خودم حدس بزنم که الان من شامل چه قانونی شدم و باید الان چی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 00:56
ناگهان چه زود یک میشود.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 00:48
من به شخصه گه بخورم که بخوام یه لحظه به دست زدن به کار بزرگ و خرکی فکر بکنم که توش به توکل کردن و بعدا درست شدن کارها و یه جوری درست شدن کارها که خودمون هم نفهمیم چی جوری درست شده و اینا احتیاج باشه. اگر این حرفها و اداها و اصولها درست باشه و اون خدائه که واقعا خود خدائه و پیغمبرا گفتن، و نیچه گفته یا هر کی که تو میگی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 آبانماه سال 1388 23:26
آخه یکی نیست بهش بگه که ننه ت خوب، بابات خوب، برداشتی توی کولر ترموستات گذاشتی، میگی خونه م فن کوئل داره؟ منم اصلا نه دقیقا میدونم فن کوئل چیه، و نمیدونم ترموستات چیه، برگشتم توضیح میدم که فلانی خونه ش فن کوئل داره و خودش بهم گفت که فن کوئل داره و بعدش که با تعجب میپرسن که "فن کوئل داره؟" من میگم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 آبانماه سال 1388 00:09
هی میگم احمق نشو! امروز روز خوبی داشتی حالا! فردا چی؟! پس فردا چی؟! ای خدا این قانونها چیه گذاشتی؟ اذیت نکن دیگه! درسته که زمان و مکان برای تو معنی نداره. اصلا معنی داشتن زمان و مکان برای تو معنی نداره. فکر کردن به تو معنی نداره ولی فکر نکردن به تو هم معنی نداره و درسته که من خیلی چیزا حالیمه و درسته که حالا هر چی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آبانماه سال 1388 15:33
هان واقف دم باش رسیدیم رسیدیم. امروز روز خوبی رو در پیش خواهم داشت و تا الان هم خواب بودم و خیلی خوش گذشت و سر کار هم نرفتم و صفا سیتی.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 23:03
میشه اسمایلی رو هم لینک کرد : پ.ن : شد! پ.ن ۲ : خواهشا خودتون رو دردسر ندین. رایت کلیک کنید و سیو تارگت ازی، سیو لینک ازی چیزی رو بزنید خودش دانلود میشه.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 22:41
١٢ ساعت کار نیم ساعت شمس العماره ٣ ساعت کامپیوتر و اینترنت بقیه ش هم هر چقدر موند خواب دوباره حالا ١٢ ساعت کار نیم ساعت شمس العماره ٣ ساعت کامپیوتر و اینترنت بقیه ش هم هر چقدر موند خواب
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 14:38
هیـــــــــــــه! برخیز تا از آستان میخانه گشایشی بجوییم. در راه دوست به حاجت خواهی رویم و کام خویش بخواهیم. ما را توشه ی راهی برای رسیدن به کوی دوست نیست است. بر در میکده به گدایی رویم و زاد راهی بخواهیم. گرچه در فراق یار گریه ام خونبارست، لیکن اشکی زلال میخواهم تا پیام خود را به وی فرستم. اگر از جور غم فراق عشقت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 مهرماه سال 1388 23:45
اگر خیلی راحت و بی تفاوت از زیر کارهایی که ازم میخواد شونه خالی میکنم، این نشون میده که همه ش الکیه و زوده که همه چیز تموم بشه. این مطلب درسته که هیچ چیز هیچ وقت تموم نمیشه ولی کمرنگ که میشه و ازونجایی که هر چیزی یه حدی داره و اگر از حدش بگذره، یعنی اینکه انقدر کمرنگ شده که اصلا دیده نمیشه. و همه ی این صحبتها یعنی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 22:30
من آنچه دل تو خواست هرگز نشدم اما تو همانی که دلم خواسته است
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 13:43
در پست بعد شاید کمی وبلاگهای اسپمرهای معروف سرویسهای وبلاگ فارسی رو بررسی کردیم. مثلا یکیشون خیلی نظر من رو جلب کرده. میری تو وبلاگش یه جمله ی فلسفی دینگ ظاهر میشه. بعد هم توش پر عکس دخترهای غمگین و شعره. نمیدونم به چه امیدی زنده س. پ.ن : از al یاد بگیرید. هنوز از راه نرسیده واسه ی 3 تا پست آخر کامنت گذاشته.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 21:51
مگه تهران زلزله اومده؟
-
:-|
شنبه 25 مهرماه سال 1388 23:05
تا حالا چند بار محل کارتون رو عوض کردید؟ اگر یکی دو بار مجبور به این کار شده باشید، مسلما دو سه هفته ی اول هیچی بارتون نیست. همه یک کلمه ای جواب میدن و انتظار دارن که از بغلشون که رد میشید بهشون سلام کنید. توی روزهای اول با مرغابی تفاوت چندانی ندارید اونجا ... اگر عاقل باشید و عقلتون پس کلتون نباشه، از هیچ خری انتظار...